یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
آیت‌الله جوادی

کسی که فاقد دو عنصر محوری مدیریّت اجتهادی و مدیریت جهادی است و سفاهت ‏اقتصادی دارد، صلاحیّت آن را ندارد که ملت اقتصاد خود را به دست او بسپارد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت‌الله جوادی آملی در پیامی تصویری به ‏همایش گفتمان «اقتصاد مقاومتی از منظر دین» که امروز در سالن همایش‌های شهرداری قم برگزار شد، با اشاره به اهمیت اقتصاد مقاومتی، ابراز داشتند: اقتصاد مقاومتی از منظر دین در چند عنصر خلاصه می‌شود: اولاً دین، مال را معرفی کرد. ثانیاً ‏خطر فقر را بازگو کرد. ثالثاً راه تنظیم اقتصاد را عاقلانه و عادلانه ارائه داد. اما عنصر اول فرمود: مال، ‏عامل قیام و قِوام یک ملت است؛ در سوره مبارکه «نساء» فرمود: «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ ‏اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً» (سوره نساء، آیه5)؛ ملت اگر بخواهد قائم و مقاوم باشد چاره‌ای نیست که کیف و ‏جیبش پر باشد. ملتی که دستش تهی است، از ستون محروم است، از قیام و مقاومت طرْفی ‏نمی‌بندد. این مال است که عامل قیام یک ملت است: «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ ‏قِیاماً.» در همین زمینه فرمود: این ستون را نباید به دست لرزانِ افرادِ سفیه و بی‌عُرضه سپرد، آن مدیرِ ‏سفیه و آن مدبّرِ لرزان، خود را نمی‌تواند تأمین کند، خودایستادگی را فرا نگرفته، چه رسد به این که ‏بتواند ستون ملت و مملکتی را نگهداری کند.‏

ایشان در ادامه این پیام با بیان این که اقتصاد، عامل قیام یک ملت است، افزودند: آن‌ کسی که سفاهت ‏اقتصادی دارد، درایت اقتصادی ندارد، صلاحیّت آن را ندارد که مال را به دست او بدهند. اگر هم هوش ‏اقتصادی دارد و لکن طهارت قُدسی و قداست عقل در او یافت نمی‌شود، او سفیه است. سفاهت در ‏فرهنگ قرآن تنها در فقدان نظر نیست، بلکه بسیاری از افرادند که از نظر علمی، خردمند و پخته و ‏فرهیخته هستند، ولی از نظر عقل عملی سفیه‌اند. قرآن کریم کسانی را که راهیِ راه ابراهیم خلیل ‏سلام الله علیه نیستند سفیه می‌داند: وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ؛ اگر این حدیث ‏معروف در کنار آن آیه مشهور قرار بگیرد معلوم می‌شود که اینها دو قضیه مناسب‌اند: یکی این که ‏‏«العقل ما عُبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»؛ عقل آن است که خدا عبادت شود و بهشت کسب ‏شود. عکس نقیض آن این است کاری که با آن نمی‌توان خدا را راضی کرد و ملت را خشنود کرد و ‏بهشت را کسب کرد، این سفاهت است و این عقل نیست: «ما لا یُعبد به الرحمن و لا یکتسب به ‏الجنان فلیس بعقل»؛ اگر عقل نبود، سفاهت هست؛ این همان آیه معروف قرآن است که «وَ مَنْ یَرْغَبُ ‏عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» پس مال، ستون یک ملت است؛ مدیر و مدبّرِ سفیه که نتواند ‏خود را اداره کند، عُرضه حفظ این ستون را نخواهد داشت، ملّت موظف است این مال را به دست افراد ‏سفیه نسپارد؛ آن‌ کسی که فاقد دو عنصر محوری مدیریّت اجتهادی و مدیریت جهادی است، سفیه ‏هست و ملت موظف است که مال را به دست او ندهد.‏

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در ادامه پیام خود با اشاره به آیه 7 سوره حشر «کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ ‏مِنْکُمْ»، ادامه دادند: مال ستون است و باید خیمه‌ای را بر فراز خود افراشته نگه دارد که بتوان ‏همه ملت را زیر پوشش این خیمه نگه داشت. دولت را دولت گفتند، چون تداول می‌شود؛ این تداول و ‏این ثروت که دست به دست هم می‌گردد، نباید در یک منحنی محدود دور بزند، باید در کل این مدار 360 ‏درجه بگردد. مثل خونی است که باید جریان داشته باشد و اگر در یک منحنی خاص بگردد، بقیه از ‏جریان این خون محروم باشند، فلج هستند. ملتِ فقیر فلج است، ملتی که جیبش خالی است، کیفش ‏خالی است، تهیدست است، بدهکار است، مدیون است، فلج است و ملت فلج قدرت قیام ندارد، چه ‏رسد به مقاومت.‏

این مرجع تقلید در ادامه با اشاره نظام تلخ کاپیتالیستی حاکم در غرب، تصریح کردند: نظام تلخ کاپیتال غرب این‌طور است که «دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ»؛ ‏نظام فروریخته سوسیال شرق از همین قبیل است که دولت‌سالاری است و ثروت دست دولت‌هاست، ‏اما ملت از ثروت ملّی محروم هستند؛ در نظام سوسیال شرق، دولتی، ثروت را به دولت دیگر منتقل ‏می‌کند می‌شود: «دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» در نظام سرمایه‌داری کاپیتال غرب، ثروت و دولت را از دست ‏یک سرمایه‌دار به دست سرمایه‌دار دیگر منتقل می‌کنند، این هم می‌شود: «دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ»؛ ‏اینکه گفتند 99 درصد در برابر یک درصد، ممکن است بخشی از اینها اغراق و مبالغه باشد، ولی این ‏خطر هست که اکثری از آن دولت کلان طرفی نبستند.‏

پس برابر سوره «نساء» ثروتِ ملت، ستون آن ملت است و برابر سوره «حشر» ثروتِ ملت، خون ملت ‏است. اگر این ستون، زیر سقف باشد، همه را پوشش می‌دهد و اگر خون در تمام جامعه جریان داشته ‏باشد هر کسی به اندازه ظرفیت و استعداد خود بتواند از آن طرْفی ببندد، این جامعه سر پا و زنده ‏است. مطلب بعدی خطر تلخ فقر است؛ مستحضرید که قرآن کریم از لوازم و ظرایف ادبی عرب ‏بهره‌های فراوانی برده است و همراهان خود را آگاه کرد. کسی که گداست و چیزی ندارد به او ‏نمی‌گویند فقیر، بلکه به او می‌گویند فاقد. یعنی مال ندارد. فقیر بر وزن «فعیل» به معنی مفعول است، ‏فقیر؛ یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است، کسی که گرفتار حادثه تلخ «فاقرة الظهر» شد - ‏که در سوره «القیامة» آمده، این می‌شود فقیر؛ همان‌طوری که قتیل به معنای مقتول است، فقیر هم ‏به معنی مفعول است. یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است. ملتی که جیبش خالی است، ‏دستش تهی است، زمین‌گیر است؛ البته اول مسکین است بعد فقیر. مسکین؛ یعنی گرفتار سکون، ‏بی‌حرکتی. ملت تهیدست از حرکت و پویایی ایستاده است و محروم است، یک؛ در اثر شکسته بودن ‏ستون فقرات، زمین‌گیر است و مبتلا به نشستن است، دو؛ از این جهت گفتند فقیر، بدتر از مسکین ‏است. این تعبیرهای تند قرآن کریم که اگر ملتی دستش تهی بود، قدرت حرکت ندارد و ساکن است، ‏اولاً؛ قدرت ایستادن ندارد و نشسته است، ثانیاً؛ برای همین جهت است. بنابراین اگر ملتی شغل ‏نداشته باشد، بدهکار باشد، گرفتار بانک‌های ربوی باشد، این ملت هرگز قائم نیست، چه رسد به ‏مقاومت، چه رسد به ایستادگی در برابر حوادث تلخ.‏

مفسر برجسته قرآن کریم در بخش دیگری از پیام خود خاطرنشان کردند: مطلب بعدی که قرآن کریم از ‏این راه گوشزد می‌کند می‌فرماید: ملتی که سفره‌اش خالی است و بدهکار است و فرزند بیکار دارد و ‏خودش هم بازنشسته است، این ملت دهنش به چاپلوسی باز است، هرگز اهل نقد نیست، هرگز ‏اهل اعتراض نیست. در دو جای قرآن کریم از ملت تهیدست به «اِملاق» یاد کرده است فرمود: «وَ لا ‏تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» یا «نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ» در یک جا مخاطب مقدم بر مغایب ‏است و در یک جا مغایب مقدّم بر مخاطب است: «نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ»، «نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ»، در هر دو جا ‏سخن از املاق است، املاق؛ یعنی تملّق‌گویی، چاپلوسی. کسانی که در این وزارتخانه‌ها تلاش و ‏کوشش می‌کنند، می‌دانند معاونان آنها با آنها یک‌طور حرف می‌زنند، افرادی که در آبدارخانه هستند ‏یک‌طور حرف می‌زنند، آبدارچی یک‌طور تملق می‌گوید، معاون یک‌طور سخن می‌گوید. کسی که دستش ‏تهی است، زبانش به چاپلوسی بسته است، ممکن نیست، ملتی تهیدست باشد، زبانش به اعتراض و ‏نقد و پاسخ‌گویی و مسئله‌دانی و مسئله‌خواهی و طلب‌خواهی باز باشد. دهن ملت وقتی فقیر باشد، ‏به چاپلوسی باز است، کمر او شکسته است.‏

معظم له در بخش دیگر از پیام تصریح کردند: بحث اقتصاد مقاومتی آن است که مال، ستون مملکت ‏است و اگر کشوری که یک درصد جمعیت دنیا را دارد؛ یعنی هفتاد میلیون و بیش از هشت درصد امکانات ‏روی زمین در دست اوست، نتواند خود را اداره کند، گرفتارِ «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ ‏قِیاماً». در این مملکت همه چیز هست؛ جوان‌های فعال و بیکار فراوان، مال به دست بانک‌های ربوی - ‏که «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» است - از یک سو و سرمایه‌دارانی که مشخص نیست از چه راهی در آورده اند و در ‏چه راهی صرف می‌کنند. از سوی دیگر؛ اقتصاد مقاومتی با نصیحت حل نمی‌شود؛ با فهم است و فهم! ‏بفهمیم مال در فرهنگ قرآن، ستون دین است و باید آن را به دست مدیرانی سپرد که در اقتصاد مجتهد، در ‏مدیریت مجاهد باشند.

ایشان در ادامه با اشاره به این که ملت را با مزدوری اداره کردن مکروه ‏است، تصریح کردند: دین هرگز نمی‌خواهد ملت مزدور باشد. شما به کتاب‌های فقهی مراجعه ‏کنید می‌بینید این باب را مرحوم صاحب وسائل در کتاب اجاره منعقد کرد که مکروه است انسان مزدور ‏باشد، هر کس باید برای خود کار کند. تقویت تعاونی همین‌طور است، دامداری و کشاورزی همین‌طور ‏است. این کشوری که هزارها هکتار همسایه دیوار به دیوار دریاست، وقتی علوفه را وارد می‌کند، این ‏ملت هرگز توان مقاومت ندارد. مدیریّتِ منزّه از سفاهت، مدبریّتِ مبرّای از سفاهت، مدیریت و مدبّریتِ ‏مبرّای از اختلاس و سرقت و رشوه و رومیزی و زیرمیزی، ملتِ منزّه از بانک ربوی- که «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» ‏‏- این ملت صد در صد مقاوم است، صد در صد قائم است.

 به امید آن که این ملت این معارف را خوب درک ‏کند، باور کند، در خود تمرین کند و به جامعه منتقل کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha